اما آیا مرگ 4هزار نفر در سال مسئلهای لوکس یا تشریفاتی است؟ چرا خانم وزیری که ادعا میکند هر روز گزارش مربوط به عوارض آلودگی هوا را به رئیسجمهور تقدیم میکند آماری از مرگومیر ناشی از آلودگی هوا را حداقل برای روشن شدن ابعاد معضل برای عموم ارائه نمیدهد؟ تا کی این آمار میخواهد محرمانه بماند؟ تهران دارد خفه میشود، چرا مسئولان ما همچنان دست روی دست گذاشتهاند و فکر میکنند اگر بحران آلودگی هوای سال 89 تکرار شود دوباره سوار بالگرد میشوند و شهر را آبپاشی میکنند؟ مگر آلودگی هوا طنز است که هر از گاهی بخواهیم با آبپاش و طرح کولر آبی باعث خنده دنیا شویم.
به خدا مرگ شهروندان جدی است، نفسها در این شهر سمی شدهاند. وقت دارد تمام میشود؛ ما فرصتی برای کاهش آلایندهها نداریم. اگر مسئولان فاجعه را باور ندارند سری به مؤسسه محک بزنند که چطور سرطان که معلول همین آلودگی هواست کودکان شهرمان را پرپر میکند. فقط کسی که صورت زرد این کودکان را ببیند میتواند درک کند که آلودگی هوا با ما چه کرده. خود من وقتی که در ستاد معاینه فنی مسئولیت داشتم با مبلغ ناقابلی که البته از هیأتمدیره اجازه آن را گرفته بودم همراه چندین عکاس و فیلمبردار به این مؤسسه رفتم.
میدانستم خیلیها این کار من را ریا خواهند دانست و قضاوت خوبی در مورد آن نخواهند داشت اما من آن روز عکاس و فیلمبردار را با خود بردم تا مسئولان ما ببینند که آلودگی هوا با کودکان ما چه کرده و بدانند همان هوایی که سلولهای این کودکان را سمی کرده توسط فرزندان خودشان هم تنفس میشود و چه بسا فرزندان آنها هم چنین سرنوشتی پیدا کنند. البته اگر در هوای تهران نفس میکشند و از هوای مطبوع کشورهای دیگر استفاده نمیکنند.
بعضیها خیالشان راحت است که این اتفاق برای فرزندانشان که در فلان کشور خوش آب و هوا زندگی میکنند نمیافتد و چه بسا دغدغهای هم بابت آن ندارند اما من کارشناس محیطزیست که میدانم آلودگی هوا چه بلایی سر همشهریانم آورده و در مؤسسه محک تحلیل رفتن کودکان شهرم را دیدهام نمیتوانم بیتفاوت باشم و استدعا میکنم مسئولان کاری کنند. همیشه مرگ برای همسایه نیست، بعید نیست همان اتفاقی که در سال1952 لندن را به مهی از دود شیمیایی تبدیل کرد و تنها در عرض 3روز بیش از 4هزار نفر را کشت، در تهران هم تکرار شود چون تا وقتی که عوامل تولید آلاینده در محیط ما موجود است و تلاشی برای کاهش آن صورت نمیگیرد احتمال چنین فاجعه زیستمحیطیای میرود و ما همیشه باید از فردای تهران نگران باشیم.
آن مسئولی که چک مترو را در کشوی میزش نگه داشته و دغدغهای از قبل توسعه حملونقل عمومی ندارد، بداند که ما فرصتی نداریم و هر روز که میگذرد شهر یک گام به فاجعه نزدیکتر میشود؛ فاجعهای که این بار نه تنها مثل سال89 شهر را به تعطیلی میکشاند بلکه تلفات بالای انسانی در پی خواهد داشت و آن روز همان آقای مسئول هم در امان نخواهد بود. باور کنیم تهران دارد خفه میشود و کاری کنیم.
وحید نوروزی، معاون اجرایی سازمان حملونقل و ترافیک
و مشاور معاون حملونقل در امور محیطزیست